بازار
دوشنبه 28 اسفند 11:7

معرفی کتاب صادق هدایت:مرگ در پاریس

 

صادق هدایت را از پایه‌گذاران «داستان‌‌نویسی مدرن ایران» می‌دانند که با قلم منحصربه‌فرد خود چشم‌اندازی کاملاً متفاوت در ادبیات ترسیم کرد. او در بخش مهمی از آثار خود به اعتراض و انتقاد از خرافه‌پرستی، افراط در مذهب‌گرایی و استبداد در جنگ پرداخت و بر جریان روشنفکری ایران در سنت‌های دوران خود تأثیر عمیقی بر جای گذاشت. اما سؤال اصلی این است: صادق هدایت که بود و چرا آثارش هنوز هم پرخواننده‌ترین آثار در ادبیات فارسی است؟ چرا دست به خودکشی زد؟ آیا خودکشی او امری کاملا فردی بود؟ در ادامه با ما همراه باشید تا بیشتر با صادق هدایت و آثارش آشنا شویم.

 

دربارهٔ صادق هدایت

صادق هدایت به سال 1281 (ه.ش) زاده شد و به سال 1330 درگذشت و نقش او در تحولات فراوانی که در نیمهٔ اوّل قرن حاضر در ادبیات فارسی رخ داد کم نبود. او عملاً فرزند انقلاب مشروطهٔ ایران بود و در این دوره شعر و نثر هر دو از حیث فرم و محتوا دستخوش تغییری شگرف شد.

هدایت در یک خانوادهٔ متنفذ و مرفه دیوانی متولد شده بود که به‌نوعی با طبقهٔ ماندارین‌ها در جامعهٔ چین، منهای بخش اعظم تشریفاتشان، قابل قیاس است. بنیانگذار خاندان هدایت، رضاقلی‌خان، شاعری برجسته و مورخی ممتاز در ادبیات بود. هدایت نوهٔ نیرالملک، فرزند دیگر رضاقلی‌خان بود. پدرش، اعتضادالملک، کارمند عالی‌رتبهٔ دولت بود ولی هرگز به مقام بالایی نرسید و نسبتاً‌ هم زود بازنشسته شد.

هدایت در شش‌سالگی به دبستان علمیه فرستاد شد و تا پایان تحصیلات ابتدایی به مدرسهٔ دارالفنون رفت. در پانزده‌سالگی مبتلا به «چشم‌درد» سختی شد و دکترها گفتند باید شش ماهی خواندن و نوشتن را کنار بگذارد. پس از آن او به مدرسهٔ معتبر سن‌لویی رفت و در آن مدرسه هم به زبان فارسی و هم فرانسوی درس خواند. هدایت نوشتن را از همان دوران مدرسه آغاز کرد و در آن زمان دو جزوه منتشر کرد، «رباعیات خیام» و «انسان و حیوان» که هر دو منبعی ارزشمند برای فهمیدن زندگی و کارهای بعدی او هستند.

صادق هدایت در همان دوران دبیرستان گیاهخوار شد و رساله‌ای با نام «فواید گیاهخواری» منتشر کرد و تا آخر عمر گیاهخوار ماند. او معتقد بود اگر انسان بخواهد دست از جنگ بکشد باید اول دست از کشتن و خوردن گوشت حیوانات بکشد.

در سال 1303 هدایت به همراه یکصد و نه تن نخستین گروه دانشجویان اعزامی به اروپا رفت و برای ادامهٔ تحصیل در رشتهٔ معماری و راه‌سازی راهی بروکسل شد. با کشتی از بندر انزلی به باکو و سپس با قطار به مسکو و برلین. نزدیک به یک سال در بلژیک ماند و چون از وضع تحصیل و رشته‌اش راضی نبود پس از تلاش فراوان برای تحصیل در رشتهٔ مهندسی معماری به پاریس و سپس رنس و بزانسن رفت و در همین سال نسخهٔ کامل‌تری از کتاب‌های «انسان و حیوان» و «فواید گیاهخواری» در برلینِ آلمان منتشر شد.

هدایت اول بار در 1307 در روخانهٔ «مارن» فرانسه دست به خودکشی زد. او از پل خود را به داخل رودخانه پرت کرد اما سرنشینان یک قایق او را نجات دادند و او جز نوشتن چند خط به برادرش، هیچ‌گاه در مورد این خودکشی توضیحی به کسی نداد. در مدت اقامتش در فرانسه داستان‌های کوتاه «مادلن» و «زنده‌به‌گور» و «اسیر فرانسوی» را نوشت که همراه با پنج داستان کوتاه دیگر او به نام‌های «حاجی‌مراد»، «داوود گوژپشت»، «آتش‌پرست»، «آبجی خانم» و «مرده‌خورها» در سال 1309 در مجموعه‌ای به نام «زنده‌به‌گور» به چاپ رسید که اولین مجموعه داستان هدایت بود.

صادق هدایت: ماجرای بوف کور

هدایت طی دوران اقامت خود در هند در سال 1315 اثر معروف خود «بوف کور» را که در پاریس نوشته بود با اندکی تغییر منتشر کرد و برای دوستان خود و همچنین جمال‌زاده که آن زمان در لندن اقامت داشت، فرستاد. بسیاری معتقدند هدایت بوف کور را در هند نوشت و حال‌وهوای کتاب هم حاکی از این داستان است اما ظاهراً هدایت کار بر روی بوف کور را از سال‌ها پیش آغاز کرده بود. با این‌حال بر روی نسخه‌ای که در هند چاپ شده بود نوشته شده بود که چاپ آن در ایران ممنوع است.

هدایت دقیقاً‌ پس از بازگشت از سفر هند بود که با مشکلات مالی فراوانی روبه‌رو شد و دوباره در بانک ملی مشغول به کار شد و پس از مدتی استعفا داد وسال بعد در وزارت فرهنگ استخدام شد و همچنان به فعالیت‌های ادبی خود ادامه داد و چندین داستان و مقاله منتشر کرد اما بوف کور باز هم در ایران منتشر نشد.

صادق هدایت در آذر سال 1326 برای اخذ روادید گواهی پزشکی گرفت، تمام کتاب‌‌هایش را فروخت و به پاریس سفر کرد؛ سفری که بدون بازگشت بود. در طول اقامت در فرانسه سفری به هامبورگ داشت و سعی کرد به لندن برود اما موفق نشد و سرانجام در 19 فروردین سال 1330 در آپارتمان اجاره‌ای خود با گاز، دست به خودکشی زد.

هدایت در مقام منتقدی رئالیست و اجتماعی به‌مراتب موفق‌تر بود تا در مقام ناسیونالیست و رمانتیک. از خصایص برجستهٔ نقد اجتماعی‌ـ‌فرهنگی او عینی‌بودن تقریباً کامل آن در پرداختن به زندگی مردم عادی است که در نوشته‌های خود مجسم و تشریحشان می‌کند. لیکن شهرت هدایت بیشتر به واسطهٔ گروه دیگری از کارهایش است که بوف کور (1315) شاهکار آن‌ها است. البته هدایت براساس آثارش در زمینهٔ رئالیسم انتقادی نیز می‌توانست نویسندهٔ بزرگی به‌شمار آید اما ابعاد به مراتب گسترده‌تر این گروه دیگر که توجهٔ عمیق نویسنده به مسائل هستی‌شناختی و جامعه‌شناختی در آن‌ها منعکس است، باعث شد تا او را با این گروه از کارهایش بشناسند.

معرفی کتاب صادق هدایت: مرگ در پاریس

«عادی» بودن یا «هنجار» بودن را هرطور تعریف کنیم، ناگزیر باید بگوییم هدایت آدمی عادی و بهنجار نبود، چنان‌که داستان‌هایی هم که می‌نوشت اغلب غیرعادی بودند. از باب مثال، هرکس «سه قطره خون» و بوف کور و بسیاری از داستان‌های دیگر او را با اندکی تأمل خوانده باشد، درمی‌یابد که با دنیایی نابهنجار روبه‌روست، دنیایی که در آن آدم‌ها و رخدادها با آنچه عموماً پیرامون خود می‌بینیم به‌کلی فرق دارند. در بیشتر داستان‌های او، با دنیایی مواجه می‌شویم که بیشتر شبیه عالم خواب یا، از آن هم فراتر، مانند تصورات آدم‌های نابهنجار و به‌اصطلاح روان‌پریش است.

این داستان‌ها و نیز نحوهٔ زیست و از همه مهم‌تر مرگ هدایت، که در دیار غربت و با خودکشی رخ داد، از او چهره‌ای مرموز و اسطوره‌وار ساخته است. به تازگی نشرِ مان کتاب، کتابی دربارهٔ صادق هدایت منتشر کرده است؛ کتابی بس خواندنی و قابل تأمل که نویسنده در آن کوشیده است با استمداد از نوشته‌های خود هدایت از رازهای زندگی او پرده بردارد و نشان دهد که خودکشی وی نه تصمیمی آنی و از سر هیجان بوده است و نه هدایت خود به‌تنهایی، و فارغ از علل و عوامل اجتماعی، به آن روی آورده است.

ناصر پاکدامن در 1311 به دنیا آمد و در اردیبهشت 1402 درگذشت. او تحصیلات کارشناسی‌اش را در رشتهٔ حقوق در دانشگاه تهران به پایان رساند و دکترایش را هم در همین رشته در فرانسه گرفت. او از اعضای فعال و مؤثر کانون نویسندگان ایران بود و در کتاب صادق هدایت: مرگ در پاریس وجدان اجتماعی ایرانیان را نشانه گرفته و کوشیده است با استناد به نوشته‌های هدایت و احیاناً دیگران داستانی را که منجر به خودکشی هدایت شد، و از حدود سال 1327 آغاز می‌شود، بازسازی کند و نشان دهد که اگر نظام اجتماعی ایران حضور هدایت را در جایگاهی مناسب خودش به رسمیت می‌شناخت و وی را از خود نمی‌راند، و به‌اصطلاح بی‌جا و آواره نمی‌کرد، او به احتمال زیاد هرگز چنان سرنوشتی نمی‌یافت.

 

برای مطالعه بیشتر در رابطه با این کتاب و خرید کتاب به سایت ۳۰بوک مراجعه کنید.



سلب مسئولیت: سایت شهرخبر صرفا نمایش‌دهنده این متن تبلیغاتی است و هیچ مسئولیتی درباره محتوای آن ندارد.